روایتی از بازیگر «هفت خان اسفندیار»
گروه: تئاتر , تیتر دو | کد خبر: 6722 | ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۶
بازیگر نقش جاماسب در نمایش «هفتخوان اسفندیار» گفت: اسفندیار در این نمایشنامه انسان خیر و نیک است و در مقابل او «جاماسب» قرار دارد که کمتر کسی از مردم با شخصیت او آشنایی دارد درحالیکه به روایت متن، دانای رازگو است.
به گزارش ایران فیلم پرس، محسن حسینی اظهار داشت: وقتی نمایشنامه را خواندم یاد تیرِسیاس در اسطورههای یونان باستان افتادم که پیشگو است. این باوری بود که در دربار همیشه وجود دارد و امروز هم به نحوی وجود دارد.
وی افزود: در شاهکار امیر ارسلان نامدار و یا هزار و یک شب هم مدام رمل و اسطرلاب میبینیم.
انگار خودم پیشگو هستم
حسینی اظهار داشت: در نمایشنامه وقتی ۱۶۵ صفحه آن را مطالعه میکنید جاماسب شخصیتی است که به روایت متن، دانای رازگو است و برای من جذاب است و انگار خودم هستم و چون زندگیام را پیشگویی میکنم. با ادبیات منظوم و منثور خودمان که سر و کار داریم انگار همه چیز را از قبل میدانیم و وقتی نقش را پیشنهاد دادند پذیرفتم.
بیشتر بخوانید:«تئاتر بیحیوان» در محراب اجرا میشود
این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون همچنین خاطرنشان کرد: با قهرمانپروری زیاد موافق نیستم که به گفته برتولت برشت ملتی نیستیم که به قهرمان نیاز داشته باشیم و جهان در قرن ۲۱ فکر نمیکنم زیاد به قهرمان نیاز داشته باشد اما در هر حال، شاهنامه سراسر قهرمانبازی و به گفته ذبیحالله صفا بویژه پهلوان بازی است و این خیلی مهم است.
وی از شاهنامه به عنوان یک استعاره نام برده و میگوید: اسفندیار به عنوان یک شخص در این نمایشنامه انسان خیر و نیک است و در مقابل او جاماسب قرار دارد. حتی پدرش گشتاسب یک آدم منفی در شاهنامه است.
حسینی گفت: قهرمان، یک ملت و یک سرزمین است. برشت این را موقعی گفت که مردم خودشان هیتلر را آوردند و او سرکوب شد و رفت. در نمایشنامه گالیله میگوید که ای کاش ما یک قهرمان داشتیم که میآمد و ما را نجات میداد. اما برشت میگوید بدبخت، ملتی است که نیاز به قهرمان دارد.
وی اظهار داشت: در هفت خوان اسفندیار دو سرزمین است که با هم در نبرد هستند. باید این تفکر را از ذهنها زدود که از سرزمینی یا فرهنگی نفرت داشته باشیم.
حسینی افزود: شاهنامه، نامه شاهان و مساله آن قدرت است. مانند آثار شکسپیر است. در هیچکدام از آثار شکسپیر نمیبینیم که مساله او آدمهای داخل خیابان باشند و در دربار است. جایی که در آن جنایت، ترور و کودتاست. در شاهنامه هم این است. کشتاری که در آن وجود دارد.
شاهنامه عرق ادبیات منظوم ما را ورق میزند
وی گفت: شاهنامه عِرق سرزمین و ادبیات ما را ورق میزند و این ریشه در داستانی ۵ هزار ساله دارد. دو نفر با هم کشتی میگیرند و کسی برنده نمیشود و سرشانههای هم را بوسیده و دوست میشوند.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید