این بازیگر سینما و تلویزیون که در برنامه «ققنوس» حاضر شده بود، صحبت هایش را چنین ادامه داد: شاید تا امروز خیلی از بچههایی که جنگ را درک نکرده بودند، معنای وطن را چیزی دست نیافتنی و نامفهوم می دیدند، ولی اتفاقا باید ماجرا را ساده کرد. باید بگوییم وطن همان خانه است. فکر کنید کسی به زور می خواهد به خانه تان وارد شود شما چه کار می کنید؟ اگر پدرتان با کسی درگیر شده است که می خواهد وارد خانه تان شود حتی اگر در نهایت اختلاف نظر با پدرتان باشید اما آن زمان به این چیزها فکر نمی کنید. فقط یورش میبرید به دفاع از خانه، به دفاع از پدر، مادر و ناموستان؛ این حسی غریضی است و اگر بیتفاوت باشی باید به خودت شک کنی.
او با ذکر خاطرهای از ایام جنگ ۱۲ روزه، یادآور شد: رفتم میوه بخرم. آقایی از من پرسید که شما هم تهرانید؟ گفتم من همه روزهای جنگ تهران بودم. گفت الان اگر کسی ما را ببیند می گوید اینها چقدر دلشان خوش است آمدهاند گیلاس بخرند. گفتم اتفاقا الان این عکس من و شما در چشم مردم، جذاب است، اینکه ما فراری پناهگاه نیستیم. ما خانههایمان را با پناهگاه نساختیم. این نشان میدهد که ما مردم فراری نیستیم. ما میمانیم و در هر شرایطی باشیم وسطش قرار میگیریم و میجنگیم. نتیجه این مبارزه و تلاش چندان مهم نیست، مهم این استقامت و جنگیدن است. خانهای که با پناهگاه ساخته شود، روانشناسی معماریاش میگوید باید با هر صدایی فرار کنی و وای به حال خانهای که پناهگاه دارد.
مجید واشقانی سپس با روایت خاطراتش از دوران کودکی در هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق، در حالی که برای لحظاتی اشک میریخت، از ضرورت بالا بردن توان نظامی ایران مقتدر برای سربلندی مردم کشورمان سخن گفت.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید