مقایسه جواد عزتی با رضا عطاران؛ مالک ناجی «زخمکاری»!
گروه: تیتر یک , نمایش خانگی | کد خبر: 22266 | ۱۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۴
این روزها جواد عزتی دوباره با «زخمکاری» برگشته و با نگاهی به سکانسهای بازیهایش در این سریال و نقشهای جدّی دیگر میتوان او را در این ژانرها هم همچون فضای کمدی موفق دانست؛ اتفاقی که برای رضا عطاران هم افتاده اما به ظنّ کارشناسان همچون رفیق شفیقش چندان موفق نبوده است.
به گزارش ایران فیلم پرس، سکانسی در سری نخست «زخم_کاری» است که مالک (جوادعزتی) زده دخل ناصر ریزآبادی را آورده. زیر مشت و لگد. آش و لاش با سر و صورت خونی ولش کرده. یک چَک سرهنگی هم ناغافل خوابانده زیر گوش خواهر او منصوره (هانیه توسلی)؛ دختری که از اوان جوانی در اوج پادوییاش برای ریزآبادی بزرگ (سیاوش طهمورث)، دلباختهاش بوده. بعدش با خونسردی خاصی دستهایش را تکانده و به قول خودش «صورتجلسه» را امضا کرده!
چند قسمت قبلتر هم آن روی س وراث نعمت ریزآبادی نشان داده و سیگنالهای سهمخواهیاش را پرت کرده توی صورتهای هاج و واجشان. بعد از آن افروختگی، با تلخندی شرورانه روی پلهها میدیدیمش. با پالتوی تیره معروفی که یقههایش را میداد بالا تا بفهماند این یقه بالا دادن فقط به اریک کانتونا نمیآمد! سیگاری میگیراند و پیروزمندانه از پلهها پایین میآید. کمتر کسی میتوانست مثل عزتی اینطور تمیز، مالک را قلدر و قلچماق به تصویر بکشد.
عزتی مثل خیلی از دیگر لحظات «زخم کاری» در این قسمتها هم محشر است.
بیشتر بخوانید:خبرهای جدیدی از اسکار مهران مدیری/تلویزیون یا نمایشخانگی؟
برخلاف رضا عطاران، سَلَف خوشفکر و ایدهپردازش در کمدی که در نقشهای جدّی، خیلی به دل نمینشیند، قضیه عزتی اما فرق دارد. در بند ژانر نیست. بابا اتی انقدر شانس و استعداد داشته که اگر لباس مأمور امنیتی بپوشد و یا آدم دو دوزه باز و شارلاتانی مانند مالک مالکی شود، خوب به او بیاید. وقتی دارد مزدور زیادهخواهش را در حاشیه شهر، خیلی عادی به آتش میکشد، اغلب از هولناکی این صحنه مورمورشان میشود و کمتر یادشان میافتد عزتی در یکی از کمدیهای گیشهپسند چند سال پیش، چطور با زیرپوش، کنار عطاران قر و اطوار میآمد!
اصلاً «زخم کاری» در کنار درخشش رعنا آزادیور و هنرمندی بقیه، روی کاکل عزتی میچرخید. همین شده که موجسواری گز نکرده فیلیمو روی امواج موفقیت فصل اول، دست کم تا اینجای سیزن دو جواب نداده. «زخم کاری ٢» در غیبت یا به عبارت بهتر، کم پیدایی مالک، چیز دندانگیری نیست. بازیها حتی از سوی حرفهایها و شناخته شدهترها تصنعی و بیبخار هستند و تازهواردها هم نیم بند و نچسب. قصه هم با پشت صحنه نشستن مالک، این نقطه ثقل جذاب و دوستداشتنی رمق ندارد.
باید دید نویسندگان کِی به صرافت افتادهاند بیخیالِ عزلتنشینی لوس مالک شوند. مثل کنج عافیتی که عزتی این یک سال نشست! چه بسا شاید مالک، کاری برای «زخم کاری ٢» کند!
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید