نامش ابراهیم آبادی بود و ساکن آپارتمان شماره 13
گروه: رادیو و تلویزیون , سینما | کد خبر: 26168 | ۹ آبان ۱۴۰۲ - ۹:۲۱
ابراهیم آبادی را همه به بازیگر مختارنامه میشناسند اما آپارتمان شماره 13 او خیلی خاطرانگیز است؛ مردی که همیشه دغدغهاش را داشت اصالت به عرصه نمایش و تصویر برگردد.
به گزارش ایران فیلم پرس، 9 آبانماه 1398 مرد دوستداشتنی «آپارتمان شماره 13»، عبیده «مختارنامه» و خورخور «دزد عروسکها» به دیار باقی شتافت. کارنامهاش پربار از آثار متنوع سینمایی و تلویزیونی است؛ یکبار نامزد سیمرغ بلورین بازیگری در جشنواره فیلم فجر شد؛ فارغالتحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک در سال 1346 در پراگ بود؛ فارغ از همه این آثار در دنیای تصویر، علاقهاش به صحنه نمایش و تئاتر، تمامی نداشت، حتی در روزهای بیماری هم دعا دعا میکرد از بیمارستان مرخص شود و بتواند تئاترش را روی صحنه ببرد اما اجل مهلتش نداد.
نامش “ابراهیم آبادی” است… بازیگری که فعالیتش را با تئاتر “حقهباز” در سال 1332 آغاز کرد و با فیلم سینمایی “زائر خلف” به دنیای تصویر معرفی شد؛ “زنگها”، “بایکوت”، “ردپایی بر شن”، “ایستگاه”، “گراند سینما”، “عروسی خوبان”، “پنجره”، “عبور از غبار” جزو آثار دیگری است که این بازیگر پیشکسوت تا سال 1368، هنرمندیاش را در پرده نقرهای بهرخ کشید.
طی این سالها تلهفیلم “دوستم بدارید” را در کارنامه خودش دارد که صداوسیمای مرکز تبریز تولید کرد.
همان موقعها بود که گامهای “ابراهیم آبادی” با فیلم پرفروشش در سینما جدیتر برداشته شد؛ همان فیلم “دزد عروسکها” که کارگردانش محمدرضا هنرمند بود و او نقش “خورخور” را ایفا کرد. به حوزه کودک و نوجوان در تلویزیون هم اهمیت میداد و در سال 1377 ساخته شد و شبکه پنج سیما روی آنتن برد.
“مش خیرالله صندوقچه اسرار” داریوش مؤدبیان، “این خانه دور است” مسعود رسام و بیژن بیرنگ، “بازنشستگی” رضا فیاضی، “همسران” بیژن بیرنگ و مسعود رسام ایفای نقش کرد؛ او با دنیای طنز نهتنها بیگانه بود بلکه آثار قابل توجه کمدی در کارنامهاش ثبت شدهاند؛ کنار “نود شب” مهران مدیری، “پاورچین” و “بدون شرح”، “پادری”، در سینما هم “آپارتمان شماره13” و “مومیایی3” را بازی کرد.
کنار همه کارهای “ابراهیم آبادی”، نقش عبیده یار مختار در سریال “مختارنامه” بهیادگار ماند؛ بسیاری مخصوصاً از آن صحنه اولیه ورود این بازیگر پیشکسوت به سریال، نوستالژی دارند. البته او را با بازی در “توکیو بدون توقف”، “میخواهم زنده بمانم”، “ابراهیم”، “من بنلادن نیستم”، “قلقلک”، “همه دختران من” و “تماس شیطانی” میشناسند.
بازیگری که 24 مردادماه سال 1313 در محله کوچه باغشهر تبریز دیده به جهان گشود؛ “ابراهیم آبادی” از همان ابتدای دوران دبیرستان به هنر نمایش علاقه داشت و سرانجام در کلاسهای تئاتر هنرهای زیبای کشور که بهوسیله مربیان خارجی برای تربیت مربیان تئاتر در مدارس تشکیل شده بود امتحان داد و قبول شد.
در یکسال تحصیل زیرنظر پروفسور داویدسون و کوتکیمبی، موفق شد پایاننامهاش را بگیرد و به هنرستان هنرپیشگی برود. آنجا زیرنظر اساتید بنامی همچون علیاصغر گرمسیری و هوشنگ سارنگ موفق شد هنرستان را با تکامل و پرورش به پایان برساند.
“ابراهیم آبادی” برای ادامه تحصیل به شهر پراگ در کشور چکسلواکی رفت؛ پس از 5 سال بهعنوان کارگردان تئاتر و بازیگر از آکادمی هنرهای دراماتیک فارغالتحصیل شد. وی همزمان در تئاترهای حرفهای کار کرد و پس از 14 سال از کشور چکسلواکی بازگشت و در اداره برنامههای تئاتر و خانه نمایش در سمت کارشناس ارشد و کارگردان تئاتر استخدام و رهسپار شماری از مراکز استانهای کشور شد.
پس از سالها تلاش برای ارائه بهترین هنرها در عرصه نمایش و تصویر و تحمل مدتها رنج بیماری ریوی در 29 مهر 1398 مورد عمل تکهبرداری از ریه قرار گرفت و پس از آن به کما رفت؛ و ساعتی پیش چشم از جهان فروبست.
ابراهیم آبادی در آخرین صحبتهای خود به این نکته اشاره کرد که بیشتر به هنرمندان توجه کنید نهتنها مسئله هنرمندان که در جامعه کسانی هستند که هنرمند واقعیاند اما گلوی گشادی ندارند که بتوانند حرف بزنند و ساکت و راحت در منزل نشستهاند و محتاجند؛ کسی نیست به آنها کمک کند.
او به موضوع اولویتدار هنرمندان خصوصاً پیشکسوتان اشاره کرد که؛ راهاندازی همین بیمارستان مخصوص هنرمندان است که به خدا بهترین ثواب است. من الآن خبر دارم که رضا رویگری در چه وضعیتی زندگی میکند چه اشکالی دارد در یک بیمارستان بخوابد و از او حمایت کنند. از جناب رئیسجمهور و رؤسای دولت تقاضا میکنم به عرایض منِ پیرمرد توجه کنند و این خواسته را انجام بدهند؛ مطمئناً بد نمیبینند. حقیقت امر این است که هنرمندانی هستند که محتاج واقعیاند؛ حتی محتاج دارو…”.
“ابراهیم آبادی” در عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر هم درخواست کرد که اصالت به عرصه نمایش و تصویر برگردد؛ مثل همان کارهای گذشته که هنوز هم تکرار میشوند دیدنی است. من جزو همانهایی هستم که هنوز هم میگویم چقدر کارهایی مثل “آپارتمان شماره 13” و “مختارنامه” و “دزد عروسکها” نوستالژی و زیبایند. فکر میکنم کارهایی است که تکرار نمیشوند و همیشه تازگی دارند.
ابراهیم آبادی این نکته قابل تأمل را همواره میگفت که “حسرت میخوریم که چرا این کارهای فاخر ساخته نمیشوند و با شناسنامه بااصالتم در هنر گوشهای مینشینم و به روزهای پرفروغ سینما و تلویزیون ایران فکر میکنم؛ ساخته نشدن چنین کارهای بااصالتی جزو غمهای بیشماری است که هر روز من و امثال من به آنها میاندیشیم و ناخودآگاه بغضمان میترکد و گریهمان میگیرد که؛ چرا از آن دورانها و شکل و شمایلهای اصیل فاصله گرفتهایم؟ امروز میبینم همهچیز در پول خلاصه شده و کسی دلش برای سقوط اصالتهای هنری در سینما و تلویزیون نمیسوزد.”
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید