خاطرات پژمان بازغی از پشت صحنه
گروه: تیتر دو , رادیو و تلویزیون | کد خبر: 3493 | ۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۰:۳۶
پژمان بازغی بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون یکی از فیلمهای خاطرهانگیز دوران دفاع مقدس را بازی کرده؛ نقش زینال که خاطرات عجیب و غریبی هم برای او بهجای گذاشته و شنیدنی است.
به گزارش ایران فیلم پرس، بسیاری از علاقهمندان فیلم و سریال، «پژمان بازغی» را با نقش یک راننده جوان عشقِ بازیگری بهیادمیآورند؛ در سریال «آژانسدوستی» که همسرش «صدیقه» (با بازیِ سحر جعفری جوزانی) مدام او را «جوادجان» صدا میکرد و…،شاید هم بگوییم که چهجالب! آرزوی آن کاراکتر در آن مجموعه سرآخر در دنیای واقعی برای ایفاکنندهاش، برآورده شد و حالا دیگر«پژمان بازغی» یک چهرهشناختهشده در عرصه بازیگری است.
حضور «بازغی» در فضای هنر، از دلِ یک چرخش ناگهانی در مسیر تحصیلش شکل گرفت؛ او پس از قبولی در دانشگاه آزادواحدلاهیجان، برای تحصیل رشته مهندسی معدن به آنجا میرود و از همانجا با سینما آشنا و وارد سینمای جوانان مرکز گیلانمیشود، در«اعتراف» بازی میکند که در رشت ساخته شد و جز او، شاهد حضور هنرمندانی دیگر ازایندیار نظیرِ زندهیادها عباسامیری و ملکهرنجبر نیز بودیم.
بیشتر بخوانید: الهه رضایی: تلویزیون کار برای کودک را فراموش کرده است
دوسالبعد در «پایتخت» به دو پروژه سینمایی میپیوندد: «جوانی» ساخته مجید قاریزاده و «بلوغ» ساخته مسعود جعفریجوزانی؛بااینحال، او همانسال با جوزانیها یک همکاری دیگر را تجربه میکند که اینیکی بهاصطلاح برایش «آمد» داشت: «آژانسدوستی» مجموعهای پربیننده بود که پخش آن از شبکه یک، دوسالی طول کشید. بهنوعی میتوان گفت همین سریال باعث شهرت اولیه او؛دستکمبین مخاطبان عام شد.
«این یک دادگاه نیست» بهکارگردانی اصغر توسلی باعث شد چهره او بیشتر در ذهن مردم حک شود و این تثبیت را شاید بتوان گفتسال1381 با حضوری دیگر در تلویزیون بهنام «دریاییها» تکرار کرد؛ مجموعهای در 26 قسمت ساخته سیروس مقدم که او را در کنارپروانهمعصومی، داریوش ارجمند، رضا عطاران و مریلا زارعی قرار داد.
در سینما یکی از اولین اتفاقهای متفاوت برای او با «سربازهای جمعه» رقم خورد؛ فیلمی از مسعود کیمیایی درباره چند سربازکهیکروز جمعه همراه گروهبانشان به شهر میآیند؛ اما وقوع حوادثی آنها را به نگاهی دیگر میرساند. محمدرضا فروتن، بهرام رادانوپولاد کیمیایی، دیگر بازیگرانی بودند که جمع این سربازها را کامل میکردند.
سال 1382 برای او جز این فیلم، دو کار دیگر نیز با خود داشت: «تارا و تب توتفرنگی» و «دوئل»؛ که دومی ساخته احمدرضادرویشپروژهای عظیم در حوزه دفاع مقدس بود و نهتنها در جشنواره بسیار تقدیر شد؛ بلکه اکرانی موفق را هم تجربه کرد.
حضور بازغی دراینفیلم در جانبخشی به دو مقطع سنی از یک کاراکتر که مستلزم اجرای گریمی سنگین روی یکیازآنها نیز بود،باعثشد تا تواناییهایِ بازیگریِ او بیشتر بهچشم بیاید.
«دوئل» نخستین فیلم سینمایی ایران بود که با صدای دالبی دیجیتال ضبط شد و یکی از گرانترین فیلمهای مستقل در تاریخسینمایایران است. این فیلم، موفق به دریافت هشت سیمرغ بلورین از بیستودومیندوره جشنواره فیلم فجر شد و اگرچه نام «پژمانبازغی» نیزبهخاطرش وارد فهرست کاندیدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد شد؛ اما در کمال تعجب، این جایزه به او نرسید.
«زینال» بهویژه در سکانسهای زمان حالکه سنی از این شخصیت گذشته، با بازی قابلتوجه و دیدنیِ «بازغی»؛ آنهم درحالیکهعمدتاًبر نگاه استوار بود تا دیالوگ، برگ برنده او درآنسالها شد تا نگاهی جدّیتر به پتانسیلهای او در بازیگری شود؛ هرچند درمصاحبهایکه سالها بعد انجام داد، گفت: «متأسفانه برخی از کارگردانها دوست دارند که نقشهای کمدیالوگ را بازی و بیشتر از میمیکم استفادهکنم. نمیدانم این اتفاق از کجاشکل گرفت. بهنظرم بعد از دوئل بود؛ اما خودم اصلاً دلم نمیخواهد نقش کمدیالوگ بازی کنم و برایمسخت است. نقش پر دیالوگ مثلفوروارد یک تیم است و معمولاً بازیگرهای پردیالوگ در سینما بیشتر دیده میشوند. یادم هست که یک فیلمبازی کردم، بازیگر مقابلمآنقدر دیالوگ گفت، بهش سیمرغ دادند؛ اما من کاندیدا هم نشدم! همیشه در سینمای ما، دیالوگگفتن وشلوغبازی بهچشم میآید وبازیگری که ساکتتر و کمدیالوگ است، مهجور میماند».
او در عرصه سریال، چه در تلویزیون و چه نمایش خانگی نیز حضوری موفق داشته که «خاتون»، «سایه آفتاب»، «مردهزارچهره»،«فاکتور هشت»، «تاوان»، «سرزمین کهن»، «گذر از رنجها»، «آسمان من»، «مرضیه»، «افرا» و … ازآنجملهاند. بااینهمه، یکیاز مؤثرترین فعالیتهایش در سالهایی که محبوبیت او را نزد مخاطبان جعبه جادو بیشازپیش افزایش داد، حضور بهعنوانمجریمسابقه جذاب «کودک شو» بود که بهخوبی توانمندیهای او در عرصه اجرا نیز نشان داد.
بهبهانه این برنامه، آزادسازی خرمشهر و بازی درخشان او در «دوئل» لحظاتی با او گفتوگو داشتیم که بخشی از آن در اینمکتوبهآمده و مشروح آن بهزودی منتشر خواهد شد.
نکتهای که شاید بیش از همه در جریانِ گفتوگو با پژمان بازغی پیرامونِ حوزه دفاعمقدس و کارهایی که در این عرصه ساخته شده،قابلتوجه است؛ وقتی از او سؤال کردیم به نظر شما چند درصد از اتفاقات آزادسازی خرمشهر و دفاعمقدس تاکنون دستمایه ساختفیلمشده و به نوعی ادایِ دین شده، که او به این نکته اشاره کرد «خیلی کم… خیلی کم…»
ما موظفیم یاد مردمی را زنده نگه داریم که مقاومت کردند
* بگذارید صحبت درباره آزادسازی خرمشهر و فیلم «دوئل» را از اینجا شروع کنیم. سال 1371 به تلویزیون آمدید. یاد فردوسکاویانیرا همینجا گرامی میداریم که در سریال «آژانس دوستی» کنار هم به ایفای نقش میپرداختید. دلمان واقعاً برای آن کارهایقدیمی تنگشده است. در سالروز آزادسازی خرمشهر و سوم خردادماه، یادِ آن صحبتهای شما در نشست خبری فیلم «دوئل» میافتمکه بلندشدید و گفتید از ته دلم میخواستم برای خرمشهر کاری کرده باشم.
این نکته برمیگردد به اینکه پدرم نظامی و بازنشسته شدند؛ خیلی از همکاران پدرم شهید شدند. من فکر میکنم جنگ 8 ساله ما باعراقدر واقع یک تاریخ زنده حال حاضر نسلهای دهه 50، 60، 70 و 80 هست. آخرین کاری هم کردم در حوزه دفاع مقدس فیلم شوماهبهکارگردانی مژگان بیات است، راجع به شهدای غواص است.
من فکر میکنم ما موظفیم یاد این عزیزان را زنده نگه داریم. یاد مردمی که مقاومت کردند؛ چرا که اگر هنرمند مردم را نداشته باشدهرچهقدر هم هنرمند باشد هنرمند مردمی نیست.
من فکر میکنم که اگر من بتوانم با فیلمهایی که کار میکنم خاطرهای از خانوادهای زنده کنم و بتوانم به جوانِ نسل امروز رشادت اینمردمرا نشان بدهم آنجاست که توانستهام یک کار هنرمندانه انجام بدهم.
بازی در نقش زینال حاصل 10 سال تلاشم در سینماست
*از شخصیت جواد در سریال «آژانس دوستی» تا زینال ِ فیلم «دوئل» چقدر فاصله است؟
مسلماً فاصلهاش زیاد است. هم برای من، هم برای این کار. جواد تجربه اولیهام بود و در واقع بازی در نقش جواد برای من یک کارتجربیبود. اما ایفای نقش زینال یک کار، یک بازی و یک تولید حرفهای است. برای همین است که میگویم خیلی تفاوت دارد. قطعاً پژمانبازغیخیلی تلاش کرده که از جواد به زینال حمیدآوی برسد. بازی در نقش زینال حاصل 10 سال تلاش من در عرصه سینماست.
* کار در تلویزیون سختتر است یا در سینما؟
هرکدام شرایط ویژه می طلبد. در تلویزیون ما با مخاطب عام مواجهیم و یک نقش از هیچ به پختگی میرسد اما در سینما در حداقلزمانباید نقش به حداکثر تعریف از آن نقش برسد. در واقع در تلویزیون باید خوب بازی کنی و بتوانی به سادگی با مخاطب عام ارتباطبرقرارکنی. در سینما باید تلاش کنی که ماندگار شوی و مخاطب را به سینما کشیده و او را به تماشای فیلم مجاب کنی.
پژمان بازغی چرا «دوئل» را قبول کرد؟
* برگردیم به «دوئل»؛ کار احمدرضا درویش چه ویژگی داشت که پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفتید؟
بزرگترین ویژگیاش حضور احمدرضا درویش به عنوان کسی که سینما دغدغه ذهنی و زندگیاش است و دلیل بعدی شخصیتزینالحمیدآوی بود. این شخصیت آنقدر زیبا نوشته شده بود که نه تنها من بلکه شاید هیچ بازیگر دیگری هم «نه» نمیگفت.
ویژگی بعدی فیلم دوئل حضور تهیهکننده قوی آن است که از پتانسیلهای موجود به خوبی استفاده میکرد و سرفرصت فیلمی ساختهشدکه یک تیم کاملاً حرفهای از بهترینهای سینمای ایران را همراه داشت.
تمام اینها پارامترهایی است که یک بازیگر میتوانست نقش را قبول کند.
کمتر روزی بود که صدای آژیر را نشنویم
* جنگ برای شما چه مفهومی دارد؟
بزرگترین حادثه تاریخ معاصر ما بعد از انقلاب، جنگ است. به هر حال در زمانی که من بزرگ میشدم و رشد میکردم جنگ را حسکردم. آثار مخرب جنگ را هنوز میتوان در خانوادهها دید. جیره بندی آب، برق، غذا و رفتن کاروانهای داوطلبان به جبههها، تشییع شهداوبمباران چیزهایی است که در ذهن من باقی مانده است.
در سالهای جنگ خانواده ما به علت شغل پدرم در بوشهر زندگی میکرد؛ به خاطر وجود نیروگاه اتمی و سایت بسیار مجهزبوشهر،دشمن علاقه زیادی برای تخریب این شهر داشت و کمتر روزی بود که صدای آژیر را نشنویم. اگرچه مدرسهها تعطیل میشدند وما بهخانه بازمیگشتیم و آن روزها از این اتفاق خوشحال بودیم اما حالا که به آن روزها نگاه میکنم میبینم چه روزهای سختی را پشتسرگذاشتیم.
* صحبت کردن به لهجه جنوبی برای شما سخت نبود؟
یاد گرفتیم، در ابتدا؛ چرا کمی سخت بود اما بعد از دو ماه روخوانی یاد گرفتیم و صحبت کردن برای ما عادی شد.
خیلی دوست داشتم از نزدیک با سعید راد روبهرو شوم
* از بازی کنار «سعید راد» بگویید.
آخرین فیلمی که از او در ذهن من مانده بود، فیلم خط قرمز و بازی فوقالعادهاش بود.
خیلی دلم میخواست از نزدیک با سعید راد روبهرو شوم. به هر حال کسانی چون سعید راد که متعلق به یک سینمای دیگرند و یکسریتجربیات منحصر به فرد دارند و در طول زمان بر تجربیات آنها نیز افزوده شده. بازی در کنارشان نه تنها خالی از لطف نیست، بلکهپر ازکسب تجربه است.
چند اتفاق که نزدیک بود جانِ پژمان بازغی به خطر بیفتد
* درباره خطری که چشمتان را در «دوئل» تهدید کرده بود صحبت کردید و از این خاطرات عجیب و غریب زیاد هست؛ فکر میکنماتفاقاتدیگری هم افتاد که جانتان را به خطر انداخت؟
دوئل خاطرات فراوان داشت. سختیهای خودش را داشت. در آبان ماه بود منطقهای که کار میکردیم برف میآمد با یک پیراهنمجبوربودیم در زیر باران بازی کنیم. البته که گروه تهیه و تولید دوئل خیلی سعی کردند فضا را مهیا کنند اما به هر حال فضای فیزیکیومیدانی هیچوقت مهیا نمیشد، چون در فضای باز کار می کردیم.
شما به تهدید چشم و اتفاقی که نزدیک بود به تخلیه چشمانم برسد صحبت کردید. ماجرا از این قرار بود؛ یک روز سر صحنه بعد ازتحملدو ساعت و نیم گریم، داریوش صادقیان میخواست در چشم من لنز بگذارد که متوجه شد لنز از چشم من بیرون میآید. وقتی زیرنور آنرا نگاه کردیم دیدم که لنز پاره شده بود. کلی هنرور داشتیم و آفتاب داشت غروب میکرد و فرصت نبود تا لنز دیگری جایگزین کنیم. ازآقای درویش پرسیدم صحنهای که میخواهیم بگیریم چقدر است و ایشان گفتند 15 ثانیه. گفتم باشد بگیریم. من پلک نمیزنم. بعدهامتوجه شدم اگر پلک میزدم و آن لنز به پشت چشم من میرفت باید چشمم را تخلیه میکردند اما آن روزگار ما شور دیگری داشتیمو الاندر سینمابدین شکل نیست.
واقعاً زینال خیلی زحمت کشید هم با اسب او را کشیدند و هم او را سر و ته کردند. خارج از صحنه دچار مار گزیدگی شدم که اگربچههابه دادم نمیرسیدند شاید الان خدمت شما نبودم.
ماجرای کسی که در «فرودگاه» بابت بازی در سریال «دولت مخفی» تشکر کرد
* این عشق از کجا آمده است که جانتان به خطر میافتد اما علاقه دارید در کارهای دفاعمقدس ایفای نقش کنید. یا هر موقعدیدهامدرباره خانوادههای معظم شهدا و خود شهدا با یک عشق و علاقهای صحبت میکنید.
کار دفاع مقدسی زیاد داشتم. خاطرهای تعریف کنم پاسختان را بگیرید. گیت فرودگاه را رد میکردم، جوانی از بچههای حفاظتصدایمکرد. گفتم چه شده؟ گفت میخواهم یک تشکر از شما داشته باشم. گفتم بابت چه؟ گفتم بابت سریال «دولت مخفی» که از شماپخشمیشود.
گفتم چطور؟ گفت پدر من 8 سال در زندانهای بعث عراق اسیر بودند و هر شب این سریال را میبینند و گریه میکنند. حتی جالباست بهما نشان میدهند اینجای سریال در حقیقت چه بوده و چقدر سریال به واقعیت نزدیک بوده است. دقیقا ما این همذاتپنداری را باسریالداشتیم.
هنوز خیلی از جانبازان ما زندهاند؛ خیلی از کسانی که در جنگ سهم مهمی داشتند در توانبخشیهایی زندگی میکنند که بسیاریبهآنها سر نمیزنند و ما اصلاً نمیتوانیم اینها را فراموش کنیم.
اینها مردم این سرزمیناند و هیچ فرقی نمیکند هرکسی که واقعاً در این کشور زندگی میکند جزو برادران و خواهران من هستند.
من تاب این را ندارم واقعاً آسیبی به هیچکدام آنها برسد. با بسیاری از مرزبانان عزیز در چابهار کار کردیم؛ کسانی که جانشان راکفدستشان گرفتند و شاید کارشان هیچوقت دیده نشود. یعنی لحظات سختی را آنجا میگذرانند ما فیلمبرداری میکردیم شب کهمیشداین دوستان از گروه فیلمبرداری محافظت میکردند. شب که شد آنقدر آنجا تاریک بود که آدمی خوف میکرد تا درِ سینه موبیلبرود.
منظورم این است که خیلی از اتفاقات در این مملکت میافتد؛ به هر حال حق این مردم این است بهتر زندگی کنند و حق مردم این استکهزندگی پررفاهتری داشته باشند. حق مردم این نیست که خط فقر به 30 میلیون برسد. تا امروز اگر چیزی باقی مانده مدیون کسانیهستیمکه مردانگی کردند رفتند جلوی دشمن ایستادند.
دیگر وقت آن رسیده مردم قصههای واقعی جنگ را ببینند
* به نظر شما چند درصد از اتفاقات آزادسازی خرمشهر و دفاعمقدس تاکنون دستمایه ساخت فیلم شده است؛ در واقع چقدر سینماوتلویزیون توانسته ادای دِین کند؟
خیلی کم…. خیلی کم. خیلی از قصهها هست که ساخته نشده. خیلی از قصهها هست که صلاح ندانستند ساخته شود. دیگر وقتآنرسیده که مردم قصههای واقعی جنگ را ببینند.
ناظر به صحبتهای پژمان بازغی، ماجرای هشت سال دفاع مقدس رویدادی بزرگ نه تنها در کشور ما بلکه دردنیاست؛ پدیدهای که اززوایای مختلف قابل بررسی است. هرچند مرور زمان چیزی از رشادتهای بزرگمردان تاریخ که جان بر کفگذاشته و به نبرد با دشمنبعثی شتافتند، کم نمیکند اما این واقعه بزرگ تاریخی به تکرار و یادآوری نیاز دارد. تکراری که نسل جوان همبدانند که در آن مقطعتاریخی چه اتفاقاتی در جبهه میافتاد و البته این جنگ چه تأثیری بر زندگی روزمره مردم عادی نیز داشت.
امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم به فرهنگ غنی و معرفتافزای دفاعمقدس که این بلبشوها و بحرانها بغرنجترش راگذشتههاگذراندهایم، اما امروزیها قادر به تحمل سختی نیستند چون خوب از معرفت و فرهنگ و سبک زندگی و تحمل سختیهای آنروزهاخصوصا در دریای بیکران دفاعمقدس نگفتهایم. سینما و تلویزیون وظیفه فرهنگسازیهای باشکوه و مؤثر در جلوگیری ازاتفاقاتضدفرهنگی غربیها را برعهده دارد.
چه بهتر که رسانهملی و سینما بیش از همیشه اولویت سریالسازی خود را به کارهای دفاعمقدسی، اندیشهای و سبک زندگیقهرمانانملی و مشاهیر و مفاخر اسلامی و ایرانیمان بدهد که راه جلوگیری از اشاعه سبکهای زندگی غربی نادرست و بحرانهایاساسی کهخانوادهها و جامعه نمیداند بایستی چه برخوردی برای برونرفت از این معضلات و مشکلات داشته باشد، همین پرداختهایدرست وهنرمندانه به آرمانهای و ارزشهای انقلاب اسلامی است که صداوسیما این روزها مقداری از این ارجحیتهای منطقی فاصلهگرفتهاست.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید