کد خبر : 3779
تاریخ انتشار : شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۸

اخبار جدید از جشنواره کن

اخبار جدید از جشنواره کن

فیلمی از بریتانیا در بخش نوعی نگاه جشنواره کن ۲۰۲۳ به عنوان بهترین فیلم انتخاب شد. کن لوچ «بلوط پیر» را به عنوان آخرین فیلم و آواز قوی خود در آخرین روز اکران فیلم‌های بخش رقابتی کن ۲۰۲۳ به نمایش درآورد.

به گزارش ایران فیلم پرس، اولین فیلم سینمایی مالی منینگ واکر کارگردان جوان بریتانیایی با عنوان «چگونه رابطه داشته باشیم» به عنوان برنده جایزه اصلی بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن امسال انتخاب شد. این فیلم که با بازی میا مک‌کنا-بروس، لارا پیک و ساموئل باتملی در یونان فیلمبرداری شده درباره گروهی از دختران نوجوان در تعطیلات است.

در این بخش همچنین اولین فیلم سینمایی نویسنده/کارگردان مراکشی کمال لازراق با عنوان «سگ‌های شکاری» برنده جایزه هیات داوران شد. داستان فیلم در بخش کارگری کازابلانکا می گذرد؛ جایی که پدر و پسری که برای اوباش کار می‌کنند کارشان به آدم‌ربایی می‌کشد.

یکی دیگر از فیلمسازان مراکشی یعنی اسماعه المدیر، جایزه بهترین کارگردانی را برای دومین فیلم بلندش به نام «مادر همه دروغ‌ها» دریافت کرد. این فیلم مستندی درباره شورش‌هایی برای نان است که محله طبقه کارگری وی را کازابلانکا در سال ۱۹۸۱ تکان داد.

بیشتر بخوانید:اگر مارلون براندو در شرایط من بود احتمالا یکی را می‌کشت!

جایزه صدای جدید به اولین فیلم بلند رپر بلژیکی بالوجی رسید. این فیلم با عنوان «فال» درباره مردی سی و چند ساله است که پس از طرد شدن از سوی خانواده‌اش، از بلژیک به زادگاهش در کنگو بازمی‌گردد.

فیلم «خداحافظ جولیا» ساخته محمد کردفانی، اولین فیلم سودانی که برای حضور در بخش رسمی جشنواره کن انتخاب شده هم برنده جایزه آزادی شد.

در نهایت «گل بوریتی» از جوائو سالاویزا و رنه نادر مسورا از برزیل که از سازندگان فیلم «مرده و دیگران» برنده جایزه هیات داوران بخش نوعی نگاه سال ۲۰۱۸ بود، جایزه گروهی را دریافت کرد.

ریاست هیات داوران بخش نوعی نگاه امسال برعهده جان سی ریلی بود و پائولا بیر، دیوی چو، آلیس وینوکور و امیلی دکوئن گروه داوران را تشکیل داده بودند.

امسال ۲۰ فیلم بلند در بخش نوعی نگاه به نمایش درآمدند که از این میان ۸ فیلم که اولین فیلم‌های سازندگانشان هستند برای دریافت دوربین طلایی نیز رقابت می‌کنند.

هفتادو ششمین دوره جشنواره فیلم کن که از ۱۶ ماه می شروع شده امشب ۲۷ می به کار خود خاتمه می‌دهد.

فیلم «بلوط پیر» آخرین فیلم کِن لوچ درباره ورود پناهجویان سوری به شهر کوچکی در شمال انگلستان آخرین فیلم بخش رقابتی کن امسال بود که دیروز جمعه به نمایش درآمد.

کن لوچ که ۸۶ ساله است، اعلام کرده که «بلوط پیر» آخرین فیلم او خواهد بود. پس از ۷ دهه فیلم‌سازی به عنوان وقایع‌نگار خستگی‌ناپذیر اجتماعی-سیاسی بریتانیا، وی به سختی می‌توانست آهنگی پرطنین‌تر و در واقع پرخروش‌تر از این ارایه کند. پیام او با این فیلم این است: در برابر زوال شفقت ملی دست به کار شوید.

برنده ۲ جایزه نخل طلا که دوباره با نویسنده پل لاورتی متحد شده، در این فیلم با واکنشی پرشور به سیاست‌های مهاجرتی بیگانه‌هراسانه دولت محافظه‌کار فعلی بریتانیا پرداخته است. «بلوط پیر» قطعه‌ای صمیمی اما بلندپروازانه است که در میان برجسته‌ترین درام‌های ملی لوچ جای می‌گیرد.

محل وقوع داستان شمال انگلستان است، در سال ۲۰۱۶، روستایی که هرگز پس از بسته شدن معدن در دهه ۱۹۸۰ وضعیت خوبی پیدا نکرده است. تامی جو «تی جی» بالانتین با بازی دیو ترنر میخانه ویران شده «اولد اوک» (بلوط پیر) را اداره می‌کند. اینجا مردم محلی هر روز دور هم جمع می‌شوند تا از زوال جامعه‌ای که زمانی پر رونق بود ابراز تاسف کنند.

با شروع فیلم گروهی از پناهجویان سوری به روستا می‌رسند. اینجا را دولت برای سکونت به آنها اختصاص داده است؛ اما استقبال خصمانه برخی از ساکنان، که تلخی آنها برای سال‌ها بی‌توجهی اقتصادی است و خود را قربانی نژادپرستی می‌دانند، در پیش است. زن جوانی به نام یارا با بازی ابلا ماری شروع قدرتمندی را ارایه می‌کند که نشان دهنده سبک ویژه لوچ است.

لوچ و لاورتی ما را وادار می‌کنند با غم و اندوه مشتریان تی‌جی همدردی کنیم. در مقابل، تی‌جی که از سوری‌ها استقبال می‌کند، اجازه نمی‌دهد تا افراد همیشگی از اتاق پشتی میخانه برای برگزاری جلسه ضدمهاجرت استفاده کنند و در نتیجه دشمنی آنها را به جان می‌خرد. او با یارا دوست می‌شود و همراه او و لورا (با بازی کلر راجرسون) زنی محلی که به سوری‌ها کمک می‌کند، شروع به پذیرایی با نهار رایگان برای کمک به مهاجران و مردم محلی می‌کند تا درک متقابل را تقویت کند.

مانند «سالن جیمی» درام تاریخی ایرلندی سال ۲۰۱۴ لوچ، «بلوط پیر» هم محل تجمع و معنایی است که می‌تواند برای یک جامعه داشته باشد. اتاق پشتی مدت‌ها زیارتگاهی زنده برای مبارزات اعتصاب معدنچیان در سال‌های ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ بود که در نهایت برچیده شدن صنعت معدن جامعه را متلاشی کرد و بذر نگرش‌های نژادپرستانه بریتانیای برگزیت را کاشت.

در حالی که برخی از فیلم‌های لوچ-لاورتی در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی، اطمینان عاطفی بسیار ساده‌ای را ارایه می‌کنند، سه‌گانه پایانی این ۲ از غم و اندوه رئالیستی سیاسی «من، دنیل بلیک» و «ببخشید که از دستت دادیم» فیلمی که در برابر راه‌حل‌های ساده مقاومت می‌کند و نیز این فیلم، بسیار تاثیرگذار است.

چیزی که «بلوط پیر» را غنی می‌کند این است که در عین اینکه روی یک قهرمان اصلی تمرکز دارد، تا حد زیادی به یک مجموعه می‌پردازد. فیلم نه تنها دیدار ۲ جامعه متفاوت را به تصویر می‌کشد، بلکه گروهی از صداهای فردی را نیز ارائه می‌دهد که هر یک تضادها و تفاوت‌های ظریف خود را دارند. البته فیلم کمتر بر سوری‌ها و بر حسب ضرورت بیشتر بر نگرش‌های جامعه میزبان آنها متمرکز است.

در مجموع فیلم آخر کن لوچ بیانیه‌ای قدرتمند در مورد زمان‌های سخت است که پایان روشنی پیش رو ندارند؛ گرچه در سکانس پایانی پلاکارد راهپیمایی برای امید و همبستگی به اهتزاز در می‌آید.

در گاردین نیز پیتر بردشاو به این فیلم امتیاز ۴ از ۵ را داده و نوشته است: امیدوارم این آخرین فیلم لوچ نباشد، اما اگر اینطور باشد، او با بیانیه‌ای از ایمان به شفقت برای مظلومان کارش را به پایان رسانده است.

آخرین فیلم کن لوچ محصول مشترک انگلستان، فرانسه، بلژیک در ۱۱۳ دقیقه ساخته شده است.

برنده نخل طلا برای «پاریس، تگزاس» در سال ۱۹۸۴، برنده جایزه بهترین کارگردانی در سال ۱۹۸۷ برای «بال‌های آرزو» و برنده جایزه بزرگ هیات داوران در سال ۱۹۹۳ برای فیلم «بسیاردور، چنین نزدیک!» امسال برای ششمین بار در بخش رقابتی اصلی جشنواره فیلم کن حضور دارد.

ویم وندرس در «روزهای عالی» درباره مردی که در توکیو توالت‌ها را تمیز می‌کند، با بازی کوجی یاکوشو امسال در بخش رقابتی کن حضور دارد.

این کارگردان ۷۷ ساله که برای نمایش فیلمش در کن حضور دارد، در مصاحبه‌ای از این فیلم سخن گفته است.

*داستان فیلم در توکیو، سال‌ها پس از فیلمبرداری «توکیو-گا» [مستندی درباره یاسوجیرو اوزو] در سال ۱۹۸۵ می‌گذرد. چرا توکیو و آیا شما نیز از یاسوجیرو اوزو در فیلم «روزهای عالی» الهام گرفته‌اید؟

این ایده در توکیو متولد شد و نمی‌توانست جای دیگری ساخته شود. من عاشق این هستم که یک داستان و فضای آن از روی ناچاری به هم تعلق داشته باشند. ما فیلم‌های «روزهای عالی» را ۶۰ سال پس از ساختن آخرین فیلم اوزو یعنی «یک بعد از ظهر پاییزی» در توکیو شروع کردیم و تصادفی نیست که نام قهرمان ما هم هیرایاما است.

*چه چیزی باعث شد این موضوع را انتخاب کنید؟

از یک سو حس قوی «خدمت» و «خیر مشترک» در ژاپن، از سوی دیگر، زیبایی معماری محض مکان‌های بهداشتی عمومی. از اینکه چقدر «توالت» می‌تواند بخشی از فرهنگ روزمره باشد، نه فقط یک ضرورت تقریباً شرم‌آور، شگفت زده شدم.

*این فیلم را یکی از شاعرانه‌ترین فیلم‌هایتان می‌دانید؟

«شعر» چیزی نیست که بتوانید در یک فیلم به دنبال آن باشید، بلکه بیشتر یک دریافت زیباست، هدیه‌ای است که به عنوان یک فیلمساز، از بازیگرانتان، از مکان‌ها، از نور، از همه چیزهایی که باید گرد هم آیند تا چیزی مانند «شعر در حرکت» را شکل دهند، می‌گیرید.

*و کمی درباره بازیگران؟

کار با کوجی یاکوشو در نقش هیرایاما تجربه منحصر به فردی بود. ما فقط می‌توانستیم از طریق مترجم صحبت کنیم اما بین هیرایاما، فیلمبردارم فرانتس و من، به سرعت زبان بدنی بی‌صدایی کشف شد که گاهی اوقات کوچک‌ترین نشانه‌ای از نیاز به تعدیل هم نداشت. واقعا رویایی بود با فردی کاملا متعهد به شخصیت نقش کار کنم و به همین دلیل با این سرعت کار فیلمبرداری انجام باشد و گاهی بدون تمرین زیاد پیش رفت. همه بازیگران شگفت‌انگیز بودند. حتی برای نقش‌های کوچک بازیگرانی داشتیم که بالاترین احترام را در ژاپن داشتند.