بازخوانی اهمیت کودک در سینما و تلویزیون؛ جدّی بگیرید
گروه: تیتر یک , رادیو و تلویزیون | کد خبر: 6777 | ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۸
کودک امروز بیش از بزرگسال حوزه رسانه و تصویر را درک میکند و سیاستگذاران تلویزیونی با این قشر، سطحی برخورد نکنند.
به گزارش ایران فیلم پرس، رسانه ملی بهعنوان یکی از مهمترین درگاههای ارتباطی با قشر کودک و نوجوان نقشآفرینیهای قابل توجهی در این زمینه بهخصوص در دهه طلایی خود یعنی 1360 تا 1370 با ساخت برنامهها و کارتونهای کودکانه داشته که بهگفته برخی کارشناسان تکرارنشدنی است، اما واقعیت امر اینجاست که همانند رسانه ملی، سینمای کشور در این زمینه آنطور که شایسته بوده وارد عمل نشده است.
با توجه به اهمیت این موضوع و جایگاه رسانه ملی میان مخاطبان گروه سنی برای متمرکز عمل کردن و جلوگیری از موازیکاری تمرکز رسانه ملی بر دو بخش پویا و نهال شبکه کودک است.
در همین دوره که رسانه ملی بهعنوان نهادی دولتی برای بخش کودک و نوجوان برنامهریزیهای ویژهای را تدارک دیده است، ورود VODها رقابتی کاملاً مشهود براساس ذائقه مخاطبان ایجاد کرده است، هرچند فضای مجازی و مدیومهای دیگر قدرت انتخاب را نیز برای این قشر بالا برده است.
بهگفته کارشناسان اگرچه از همان ابتدا مدیریت و کار در بخش کودکان سخت بوده است؛ اما اکنون که این رقابت نانوشته شکل گرفته است درصورت بیتوجهی به اهمیت موضوع کودک و نوجوان میتواند مشکلات تربیتی گستردهای میان قشر آیندهساز جامعه کشورمان ایجاد کند و هزینه ترمیم این مشکلات بسیار سخت و بعضاً ناممکن است.
این درحالی است که یکی از مطالبههای اصلی برنامهسازان و هنرمندان این حوزه، برای پاسخگویی به این نگرانی مهم همواره اختصاص بودجه لازم، جدّی گرفتن حوزه کودک در تلویزیون و استفاده از برندهای این حوزه در شبکه کودک و تقویت برندهای کنونی است.
صادق باطنی مدیر کنونی شبکه کودک در پاسخ به این نکات، تأکید کرد که “بنایمان به تعامل بیشتر فعالان حوزه کودک در تلویزیون و آماده کردن فضا برای ورود افراد جدید است.”
در ادامه به بازخوانی صحبتهای هنرمندان و مدیران این حوزه میپردازیم:
* اول؛ باید کودک مهم باشد
رضا پورحسین از مدیران قدیمی تلویزیون که بیشتر دوران مدیریت او در شبکه چهار به یاد میآید. مدتی به عنوان قائممقام معاونت سیما و سپس به عنوان رئیس کمیته مجریان در رسانه ملّی فعالیت داشت.
این روزها استادِ دانشگاه است و کمتر در رسانه ملّی فعالیت دارد. او در واکنش به خطراتِ انیمیشنهای غربی و مفاهیمی که در این حوزه وجود دارد، گفت: “قبل از هرچیز باید کودک مهم باشد؛ در ذهن وقتی مهم شد همه این نکات حل میشود.
* دوم؛ بچهها را بشناسند
آزاده آلایوب یکی از خالههای پرطرفدارِ تلویزیون است؛ او را به «خاله نرگس» میشناسند. وقتی با او صحبت میکنیم آنقدر نگران است که از دستاندرکاران میخواهد دلسوزانهتر و عاشقانهتر برای کودکان برنامه بسازند. ناراحت است وقتی میبیند کودکان بیشتر انیمیشنهای خارجی میبینند و قهرمانانشان کاراکترهای کارتونهای خارجیاند.
آلایوب با نگاهی به برنامهها و اتفاقات کودکانه تلویزیون گفت: امروز ما نیاز داریم مثل گذشته برای کودکان سریالها، فیلمها و برنامههایی بسازیم که دربارهاش حرف بزنند. اصطلاحاً سر زبانها باشیم! در همه عرصهها بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و هم مردم به خاطرِ آن برنامه یا سریال نمایشی، به سراغ فضای مجازی و بسترهای رسانهای دیگر نروند؛ کودکانههای تلویزیون را ببینند؛ زیرا سلامتِ دیداری و شنیداری کودکان در خطر است و باید به فکر کودکان باشیم.
بیشتر بخوانید:از دینانی تا تختی در رادیو
* سوم؛ نداشتن اتاق فکر/ هنوز در دهه 60 ماندهایم
داریوش فرضیایی یا عمو پورنگِ بچهها این روزها کمرنگ شده و هنوز بعد از «کلبه عموپورنگ» برنامه جدیدی روی آنتن نیاورده است. پورنگی که 20 سال در تلویزیون برای کودکان این سرزمین کار کرده و برنامههای مختلفی را برای کودکان و نوجوانان ساخته است. او به فقدانِ اتاق فکر اشاره کرد و گفت: “ما متأسفانه کمتر به اتاق فکر و اندیشهورزی در حوزه کودک توجه کردیم. نمیخواهیم ساختارشکنی داشته باشیم و ریسک کنیم. با روش جدید برنامه و سریال بسازیم، چرا میخواهیم در همان دهه 1360 باقی بمانیم؟ آن دههها گذشته و رودربایستی نداریم الان آن شیوهها و سبکهای ساخت برنامه و سریال نمیطلبد و جایی ندارد.
* چهارم؛ سیاستگذاری روی تخیّل بچهها
ملیکا زارعی “خالهشادونه” بچههاست؛ او از سال 1383 همزمان با قبولی در دانشگاه به عنوان مجری برنامهکودک به تلویزیون آمد و امروز بیش از 15 سال حضور، خانوادهها هم با برنامههایش ارتباط برقرار کردهاند. یکی از ویژگیهای برنامه این مجری تلویزیونی، تأکید بر خداشناسی، القای آموزههای اسلام و ائمهاطهار با صدا و سبک خاص کودکانه است.
زارعی با اشاره به اینکه باید روی تخیّل بچهها سیاستگذاری جدّیتری شود، تأکید کرد: “دوران کودکی من کارتونهای «آن شرلی» و «زنان کوچک» و «بابالنگ دراز» مطرح بود؛ صنعت انیمیشن ژاپن خیلی خوب بود و انیمیشنهایی که آن زمان میدیدیم هنوز برایمان خاطره است. کارتون خیلی مهم و در تفکر بچهها مؤثر است. هر نسلی به نسبت نسل قبل دیجیتالیتر است و از همین رو باید سیاستگذاری جدیتری روی تخیّل بچهها داشته باشیم.
شخصیتها و قهرمانهایی که بچهها حالا دوست دارند متأسفانه قهرمانهای خارجی و آنها برایشان الگویند. ترکیب صورت قهرمانان کوچک را که نگاه کنیم، اندامهای طبیعی دارند؛ اما کارتونهای ژاپنی همه شخصیتها چشمهای بزرگ و دهان و بینی کوچک دارند، به این خاطر که از طریق چشمها با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار میکنند.”
* ششم؛ سواد رسانهای
سارا روستاپور دیگر مجریِ کودک در تلویزیون است که این روزها البته بیشتر برنامهسازی میکند و «مهد پویا» را در شبکه کودک دارد. او به مسئله سواد رسانهای اشاره میکند و میگوید: “اولین مسئلهای که در کشورهای اروپایی و کشورهای توسعه یافته اهمیت دارد بحثِ سواد رسانهای است که جلوتر از تکنولوژی واردِ جامعه میشود. کودکی که در ایران است خیلی راحتتر میتواند به مدیا و اینترنت دسترسی داشته باشد. این نظارت در کشورهای دیگر بیشتر توسط خانوادهها اتفاق میافتد. اتفاق جالب صادر کردن اولین کارتِ یک بچه در کتابخانه است که این کودک با اولین چیزی که آشنا بشود، کتاب باشد.
بچهها ناخودآگاه امروز با فضایِ مجازی روبرو میشوند و اولین اتفاق بدی که ذهنِ بچهها را دربرمیگیرد تصویرهای مختلفی است که نمیتواند برای آن تمییز قائل شود. باید ذهنِ این کودک را با سوادِرسانهای آماده کنیم. شاید صفحات آموزشی سواد رسانهای برای کودکان باید در فضایِ مجازی فعال باشند و حتی تلویزیون میتواند برنامهای برای این اتفاق تدارک ببیند.”
او همچنین به خلأ این روزهای تلویزیون اشاره کرد که سریال خوب و جذاب در حوزه کودک و نوجوان است؛ روستاپور تأکید کرد: ما روزهایی را گذراندیم که برنامههای خوبی همچون «محله برو بیا» و «محله بهداشت» ساخته میشدند. چقدر جای سریال برای نوجوان خالی است. “دنیای شیرین” و “دنیای شیرین دریا”، داشتیم. تلویزیون برای هر مناسبت و هر موقعیت سریال میسازد اما سریال کودک سالهاست کنار گذاشته شده است. به تبع سینمای کودک هم چنین وضعیتی دارد. سرمایهگذاری روی سینمای کودک این چنین نیست؛ اگر برای جامعهای اتفاقات خوب میافتد روی کودکش سرمایهگذاری میشود و این نکته باید جدّی گرفته شود.
* اصل ششم؛ توجه به دوبله و جلوگیری از صدای دوبلورهای غیررسمی
سایتها و کانالهای مجازی که با دوبلههای غیررسمی و اصطلاحاً زیرزمینی در اختیار مخاطبین قرار میگیرد؛ الفاظی که شاید در تلویزیون با اشراف مدیران دوبلاژ قدیمی و کهنهکار این عرصه، کمتر به گوش میرسد. البته معضلِ ضعف در دوبله فضایمجازی و سایتها، شأن و جایگاه هنر دوبله را هر روز پایینتر میآورد و فرهنگ و سبکزندگی غلطی را به جامعه منتقل میکند.
مهوش افشاری چهره شناخته شده حوزه دوبله از 13 سالگی وارد گروه اجرای تلویزیون شده و صداهای ماندگاری را از خودش به یادگار گذاشته است. او را به گوینده شخصیت شازده کوچولو، شیرشاه و پینوکیو هم میشناسیم. اما تا به سخن میآید همه متوجه میشوند که او بهجای شخصیتهای کارتونی جیمبو در “جیمبو”، پسر شجاع در “پسر شجاع”، فرانچی در “بچههای مدرسه والت”، میشکا در “میشکا و موشکا”، دختر مهربون در “سرزمین آدم کوچولوها” صحبت کرده و از به یادماندنیترین جولیا پندلتون در “بابا لنگدراز”، شخصیت فلیسیتی کینگ در سریال “قصههای جزیره” و جولین مور در فیلم “ساعتها” به شمار میآیند.
او در خصوص دوبلههای غیررسمی و آسیبرسانِ انیمیشنهای خارجی در سایتها و فضایمجازی گفت: ما این معضل را مدتها است در جلسات مختلفی که داشتیم مطرح کردیم به مسئولین گفتیم که در بیرون کسانی فعالیت دارند که به خط قرمزهای تهدیدکننده کودکان در این انیمیشنها توجهی ندارند. خیلی از دیالوگها را در تلویزیون بازنویسی و صحنههای مسئلهدار را موردبازبینی قرار میدهیم. حتماً نمیدانند آن دیالوگ و لفظ نادرست چه آسیبی به روانِ این کودک وارد میکند! من و دوستانم نسبت به کودکان ایرانی و خانوادههایشان تعصب داریم و همیشه سعی کردهایم جلوی الفاظ نادرست را در هنگام دوبله انیمیشنهای کودکانه بگیریم.
افشاری تأکید کرد: عدم شناخت لازم نسبت به کودکان باعث شده تا این تهدیدها هر روز توسط دوبلههای غیررسمی بیشتر شود. حتماً نمیدانند آن دیالوگ و لفظ نادرست چه آسیبی به روانِ این کودک وارد میکند! من و دوستانم نسبت به کودکان ایرانی و خانوادههایشان تعصب داریم و همیشه سعی کردهایم جلوی الفاظ نادرست را در هنگام دوبله انیمیشنهای کودکانه بگیریم.
وی درباره مقصر یا مقصرین این ضعفها، گفت: نمیتوان به این دوبلورها و دوبلههای غیررسمی ایراد گرفت مدیران مربوطه باید پاسخگو باشند که مراقب این نابسامانیها نیستند. آن فقدان نظارتی که اگر باشد میتواند جلوی این رویه اشتباه را بگیرد. جالب است بدانید برخی از این دوبلورها به تلویزیون آمدند و امتحان دادند و حالا جزو تازهواردهای این عرصه به شمار میروند.
این دوبلور پیشکسوت تأکید کرد: باید نظارتها را دقیقتر و این استعدادها را پرورش داد تا روزگار بهتری را در دوبله شاهد باشیم. عرصه دوبله و گویندگی هیچوقت بیدر و پیکر نبوده و همهچیز روی حساب و کتاب است. فقط باید دوبله از راهش اتفاق بیفتد نه به طور غیررسمی که برخی ضعیف و بیکیفیت ارائهاش میدهند.
* هشتم؛ اتفاقی که باید برای کودک در تلویزیون بیفتد
فاطمه امینی نامی است که 10 سال با برنامه کودک “ململ” شنیده میشود. مجری بازیگری که در کنار ببعی بامزه تلویزیون قرار میگیرد، حوالی ساعت 4 بعدازظهر روزهای زوج در شبکه کودک دیده میشود. او بازیگری را از سالها پیش به صورت آکادمیک آغاز کرده، در حین اجرای تلویزیونی روی صحنه تئاتر بارها هنرمندیاش را به رخ کشیده است. معلمی میکند و خلاقیت و بازیگری را درس میدهد.
مجری برنامه «ململ» در خصوصِ اینکه امیدوارم تلویزیون بیشتر کودک را جدّی بگیرد، افزود: در این هفته کودک از مسئولان مربوطه میخواهم کودکان را هیچوقت وارد دعواهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نکنند. یکطوری فرهنگسازی کنند که مؤثر و جذاب باشد. از مستقیمگویی فاصله بگیرند. چرا که در برخی برنامههای کودک دیده میشود که دیالوگهای سیاسی دارند. کسی که کار کودک میکند میداند که کودک چه میخواهد و چه توقعاتی در این زمینه وجود دارند. من رسالتم این است حالِ کودکانِاین سرزمین را خوب کنم و از تلویزیون میخواهم مراقب بچهها باشد.
وی خاطرنشان کرد: من همیشه اعتقاد دارم به جایِ حرف و نصیحت و اندرز، باید با کودکان با زبانِ تصویر صحبت کرد. برنامههایی که جنبه اخلاقی دارند را نشان بدهید. کودک با این ذهنیت جلو برود نه اینکه آنقدر بایدها و نبایدها را به رخ بکشیم. اتفاقی که برای شبکه کودک باید بیفتد؛ تصویر، رنگ و حال خوب است. یعنی در واقع بایدها و نبایدها را برداریم؛ مثلاً به کودک مستقیماً نگوییم این لیوان شیر را بخور! قطعاً استقبال نمیکند اما با جذابیت، حتماً خودش پیشقدمِ خوردن آن لیوان شیر میشود.
* نهم؛ جایِ خالی “رادیو کودک”
فاطمه آلعباس را رادیوییها با “خانه و خانواده” و تلویزیونیها در برنامههای شبکه پنج و آموزش بیشتر دیدند. او گوینده با سابقه رادیوست که در چند دوره جشنوارههای بینالمللی و داخلی هم به عنوان گوینده منتخب و برتر رادیو انتخاب شده است. او در خصوص راهاندازی برخی از رادیوها و خلأ حوزههایی در رادیو گفت: من همیشه دوست داشتم یک رادیو ویژه کودکان داشتیم. چرا که بایستی از ریشه کار تربیتی و پرورشی را انجام دهیم و به ساخت غنی و محتوایی برسیم. با این کارهای رسانهای محتوایی، ریشه تقویت میشود. مطمئنا در آینده نسلی بهتر از امروز خواهیم داشت وقتی که کودکانمان مورد توجه قرار بگیرند و درست تربیت بشوند ما برای آینده روی اینها برنامهریزی کنیم آینده کشور تضمین خواهد شد.
او درباره کمرنگ شدن محتواهای ناب کودکانه در رسانهملی، گفت: امیدوارم به روزهایی برگردیم که برای کودکان و نوجوانان محتوای خوب و غنی تولید شوند. من خودم فکر میکنم اگر عاشقانه پای رادیو ماندم به دلیل همان نوستالژی است که از رادیوی خانهام با مادرم شناختم. آن روزها از دریچه رادیو بسیار نکات نیکو و کارآمدی را فرا گرفتم و آموختم. من هنوز قصههای “عذرا وکیلی” را به یاد دارم. همین طور که رادیو در آن سالهایی که نسلی مثل من را برای امروز رسانه ملی و جامعه تربیت کرد حتماً میتوانیم این توانایی را داشته باشیم نسل آینده را پربارتر کنیم.
* دهم؛ تکراری شدن کاراکترهای عمه، عمو و خاله!
رضا فیاضی در معرفی خودش میگوید «من کودکان را دوست دارم؛ به ایران و ایرانی احترام میگذارم و برای فرهنگ و هنر این مملکت تلاش کردهام و در هر رشتهای، میکوشم قدمی بردارم.» او درباره این نکته که وقتی مخاطبین فیلم و محتوای صحبتهای شما را میبینند و میخوانند یاد آن اصالتها و قصهها و حکایتهای جذاب “دنیای شیرین” و “قصههای تا به تا” و خیلی از سریالهای دیگر میافتند که خانواده و خانوادهداری را به آنها یاد میدادید؛ از زشتی دروغ و مشکلات رفتاری کودکان و احترام به پدر و مادر میگفتید اما جایشان بسیار خالی است؛ او این چنین پاسخ داد:
“یادم میآید خانم منشی صحنهای به من میگفت من در کودکی آرزو داشتم شما پدر من میشدید. خیلی از این لطفها به من شده است و خاطره شیرینی از دنیای شیرین و زیزیگولو برایم مطرح کردهاند. این آثار نوستالژی به ما اعتبار دادند که وقتی به شهر کوچکی در هرمزگان میروم این کودکان چنان به من ابراز علاقه میکنند که در عمق جانم، به این خدمت فرهنگی و هنریام افتخار میکنم. با آن پیراهن و دمپایی پلاستیکی کوچولو، دستهای مرا میگرفت؛ هم میخندید و هم گریه میکرد. متأسفانه کودکان ما این روزها نوستالژی ندارند و بسیار دردناک است. کودکان دهه 1360 و 1370 نوستالژی داشتند و این عمهها، عموها و خالهها آنقدر تکرار شدهاند که به سراغ شبکهها و انواع دیگر انیمیشن و برنامه و سریالهای کودکانهای که فرهنگشان با ما غریبه است، میروند. این عمهها، خالهها و عموها تأثیرات درازمدت ندارند اما “زیزیگولو” همچنان هم نوستالژی بچهها است.”
* یازدهم؛ ساخت برنامههای باکیفیت کودکانه
مریم کاظمی کارگردان، مجری و بازیگر درباره کودک امروز و نیازمندیهایی که باید سیاستگذاران تلویزیون به آن توجه کنند، میگوید: نیازها غیر از آن چیزی نیست که در جامعه وجود دارد، یعنی الآن طبقهبندی سنی کودکان نسبت به سالهای قبل فرق کرده است، رسانهها فعالتر شدهاند و کودکان بیشتر از بزرگسالان درک میکنند، باید آنها را جدّی گرفت و به ساخت برنامههای سطح پایین و بیکیفیت اکتفا نکرد.
کاظمی خاطرنشان کرد: امروز ما نیاز داریم مثل گذشته برای کودکان سریالها، فیلمها و برنامههایی بسازیم که دربارهاش حرف بزنند، در همه عرصهها بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و هم مردم بهخاطر آن برنامه یا سریال نمایشی، بهسراغ فضای مجازی و بسترهای رسانهای دیگر نروند؛ کودکانههای تلویزیون را ببینند؛ زیرا سلامتِ دیداری و شنیداری کودکان در خطر است و باید به فکر کودکان باشیم.
این برنامهساز و هنرمند حوزه تئاتر و تلویزیون افزود: اتفاقی که امیدوارم برای تلویزیون و شبکه کودک بیفتد؛ تصویر، رنگ و حال خوب برای کودکان است، یعنی در واقع بایدها و نبایدها را برداریم؛ مثلاً به کودک مستقیماً مفاهیمی را انتقال ندهیم، قطعاً استقبال نمیکند اما با جذابیت نکتهای را مطرح کنیم حتماً استقبال میکند و پیشرو هم خواهد بود.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید