یادداشت بهرنگ ملکمحمدی درباره فیلم «تختی»
گروه: تیتر دو , سینما | کد خبر: 66057 | ۱۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۶
مدیر گروه تولیدات اجتماعی مرکز سیمافیلم در یادداشتی به فیلم غلامرضا تختی پرداخت و نوشت: توکلی مانند «تنگه ابوقریب» فیلمنامهاش را فدای اجرا میکند و بیشتر براساس موقعیت و تک سکانسها پیش میرود و البته من این را نقص فیلم نمیدانم.
به گزارش خبرنگار ایران فیلم پرس، بهرنگ ملک محمدی مدیر گروه تولیدات اجتماعی مرکز سیمافیلم در صفحه اینستاگرام خودش نوشت:
«غلامرضا تختی هیچ نداشت جز آبرو و اعتبار پیش مردمی که او آخرین امیدشان بود. امید در روزهای کودتا و دیکتاتوری و فقر و این همه راز زندگی کوتاه اوست و حالا پس از نیم قرن میشود گفت تختی خودش را کشت. نه از ترس یا برای پر و بال دادن به توهمات چپها برای مبارزه با دم و دستگاه پهلویهای حقیری که حتی از حضورش در ورزشگاه میترسیدند. او خود را برای آبرویی که فکر میکرد در خطر است از بین برد.
غلامرضا تختی ساخته بهرام توکلی از منظر اجرا و ارائه شمایل یک قهرمان اتفاق فوق العادهای در سینمای ایران است.
فیلم اتفاقاً به نظرم برخلاف نظر بعضی از دوستان روند درستی دارد. تصویر یک قهرمان و افول او در جامعهای که پهلوان زنده را عشق است. اجرای یکی دو سکانس مافوق تصور است. قهرمانی آقا تختی در المپیک ملبورن و مبارزه با حریف آمریکایی بی وجودی که با زانو به صورتش میکوبد، زلزله بوئین زهرا و دست به سینه راه افتادنش در خیابان و پیرزنی که چادرش را از سر بر میدارد و به او می دهد و انگار او فرزند و محرم همه مردم ایران است.
فیلم به شکل شجاعانهای روابط آقا تختی با دکتر مصدق و آیتالله طالقانی را تصویر میکند و البته به دلیل همان نقص تاریخی در سینمای ایران نمیتواند به شکلی شفاف دلایل خودکشی را واکاوی کند.
بازیها به نظرم درست و حساب شده است و البته این از توکلی دور از انتظار نیست اما گریم فیلمی که تهیه کنندهاش خود گریمور است ناامیدکننده به نظر میرسد.
توکلی مانند «تنگه ابوقریب» فیلمنامهاش را فدای اجرا میکند و بیشتر براساس موقعیت و تک سکانسها پیش میرود و البته من این را نقص فیلم نمیدانم. فیلمی که در نیمه ابتدایی توقعات را بالا میبرد اما به مرور و به اقتضای داستانش به نماهای بسته و دیالوگ رو میآورد.
دیالوگهایی که کلیدواژهاش مردم و نگاه به طبقه فرودستی است که آرزویی جز داشتن یک قهرمان ندارد درست مثل دختر خدمتکار هتل آتلانتیک که میدانست بودن آقا تختی در خواستگاریش یعنی عزت و آبرو….. آقا تختی همیشه قهرمان بوده وخواهد بود. قهرمان ابدی مردمی که هیچچیز به اندازه معرفت نمیتواند تسخیرشان کند.
قهرمانی که در همین سیل یکی دو روز اخیر بدجور جایش خالی است و حالا روزگار جولان آدمهایی است که برای کمک به مردم کلی خدم و حشم و دوربین و لایو و ….. دارند….
مواجهه من با فیلم به تبع احساسم به آقا تختی حسی است. حسی غریب با اشک به انسانی که کاش میدیدمش………»
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید