کد خبر : 9879
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۹

درد و دل‌ مجازی بحرانی/از جناب‌خان تا پیکولو

درد و دل‌ مجازی بحرانی/از جناب‌خان تا پیکولو

محمد بحرانی را بیشتر به «جناب‌خان» می‌شناسند؛ او در صفحه مجازی‌اش درد و دلی کرد و مخاطبین را با خودش به دنیای عروسک‌ها و صداپیشگی‌هایی می‌برد که برای همه دل‌انگیز و خاطرانگیز است.

به گزارش اختصاصی ایران فیلم پرس، محمد بحرانی این روزها در برنامه «صداتو» حضور دارد؛ هنرمندی که در چند سال اخیر بیشتر به «جناب‌خان» شناخته می‌شود. او در صفحه مجازی‌اش این‌طور نوشته است:

 

“انگار هزار سال پیش بود. کیهان شادور زنگ زد. می‌خواست ازم تست صدا بگیره برای یه عروسک. یه عروسک که قرار بود دانشمند باشه و برای بچه‌ها از زیبایی‌های علم و پرسشگری بگه. با حضور مهناز و پیمان، تیم چهار نفره‌مون تکمیل شد و” استاد همه‌چی دون ” متولد شد.

 

ما خیلی دوسش داشتیم. ما خیلی دوسش داریم. هنوز برای من و مهناز و کیهان و پیمان استاد کماکان زنده است و استادمونه. از مرور خاطراتش لذت می‌بریم و گاهی هم اشک تو چشامون جمع می‌شه. چه گروه فقیری بودیم و چه لذتی داشت اون طور دوستانه و بی‌حب و بغض کنار هم کار کردن. “من” بی‌معنا بود و “ما” وجود داشت. امروز که دوباره این کاریکاتور شهاب رو تو گوشیم دیدم، حس کردم چقدر جای استاد کنار بقیه‌ی رفقام خالیه.

 

استادی که حقیقتاً در مواجهه‌ اولیه‌ام با عروسک و صداپیشگی عروسک، استادم بود. و بعد ده‌ها عروسک و کاراکتر دیگه که خیلیاشون بدون اینکه زیاد دیده بشن و فرصت حیات داشته باشن به صندوق عدم برگشتن.در ادامه ببعی و همساده رفیقم شدن و محرم رازهام و گوش‌شنوا و بی‌قضاوت درد دلام. تا اینکه رفیقم جناب‌خان از جنوب اومد و دلش اونقدر بزرگ بود که می‌شد ساعت‌ها باهاش حرف زد و از تمام تنهایی‌های جهان براش گفت.

 

بیشتر بخوانید:نگاهی به ویژگی‌های نسخه جدید تلوبیون

 

هرچه ما تنها بودیم اون هزار بار بیشتر تنها بود. هرچه ما غمگین بودیم اون هزار بار بیشتر غمگین بود. هرچه ما کم می‌آوردیم اون هزار برابر بیشتر حامی می‌شد و حواسش به ما بود و کم نمی‌آورد.

 

جناب‌خان، جناب‌خان بود. رفیق ما حالا در یه گوشه‌ای از جهان در حال سفره. تا ببینیم نهایتاً کی میلش به دیدار می‌کشه… و حالا از امروز صبح رفیق جدیدم “واکرو” تصمیم گرفته مدتی کنارمون باشه و روایتش از جهان رو برامون تعریف کنه.

 

واکرو، پیرمرد ته‌غاری ِ ما، رفیق صمیمی من و علی اعتصامی‌فر با نوچه‌های ته‌غاریش یعنی : خز و خیل و پشم و پیل و کرک و پر و زارت و زورت و المیرا قراره تکه‌هایی از پازل “پیکولو” رو برامون رمزگشایی کنن. برای واکرو و دوستاش دعا می‌کنم که سفر کوتاه عمرشون توی دل شما با عزت و احترام و عاقبت به خیری همراه باشه.

 

امیدوارم توی کاریکاتور بعدی شهاب، واکرو هم کنار من و ببعی و همساده و جناب‌خان باشه.