خسرو شکیبایی، زاده هفتمین روز بهار است؛ هنرمندی که اگر زنده بود، امسال ۸۰ شمع بر کیک تولدش خاموش میکرد.
اول دی سالروز تولد فیلمسازیست که نامش با سریال خاطره انگیز «روزی روزگاری» گره خورده است. نماهای منحصر به فرد از بیابانهای مرکزی ایران، یک داستان با آداب و رسوم ایرانی و همزیستی تفنگ و اسب نام «روزی روزگاری» را در خاطرهها حفظ کرده است. قهرمانها و قصهای که مردم هنوز دوستش دارند و او خود نیز کودکیاش را در همین حال و هوای بیابانی در حوالی میمه اصفهان گذرانده است.
بیژن بیرنگ نویسنده و کارگردان سریالهای تلویزیونی میگوید: ترانه سبز سبزم را اول دادیم خسرو شکیبایی بخواند اما ماشاءالله آن قدر افتضاح خواند که منصرف شدیم. البته الان ممکن است ترانه خسرو حالت نوستالژیک داشته باشد چراکه از دنیا رفته است، ولی سبز سبزمی که خواند واقعا افتضاح بود چون صدایش، صدای خوانندگی نبود.
شبکه نمایش فردا همزمان با روز جهانی بازیگر فیلم سینمایی «عبور از غبار» با بازی زنده یاد خسرو شکیبایی را روی آنتن می برد.
شبکههای تلویزیونی برای آخر هفته، در کنار چند نوستالژی ایرانی چند فیلم جدید هم تدارک دیدهاند.
امروز درگذشت خسرو شکیبایی ما را به یاد خاطرهای انداخت از پیرغلام هیئتی که میگفت این هنرمند به یادماندنی سینما، تئاتر و تلویزیون در هیئت قدیمی تهران استکان و نلبکیها را میشست و برای عزاداران امام حسین(ع) آماده میکرد.
«آن شب که تورو زندانی بود» از جمله نمایشهای مورد توجه اوایل دهه ۷۰ است که به کارگردانی مجید جعفری هنرمند پیشکسوت تئاتر و بازی هنرمندانی چون ابوالفضل پورعرب و فریماه فرجامی روی صحنه رفت.