چرا «تایلند» پای ثابت فیلمسازی در ایران شده؟
گروه: تیتر یک , سینما | کد خبر: 43257 | ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۷
فیلمهای کمدی ایرانی در سالهای اخیر، نگاه ویژهای به تایلند و دیگر کشورهای آسیای شرقی داشتهاند. کشورهایی با جاذبههای توریستی که به نظر میرسد فیلمسازان ایرانی از آنها جز ارائه تصویری کارت پستالی بهره نبردهاند.
به گزارش ایران فیلم پرس، این روزها درباره ساخت فیلمهای ایرانی در خارج از کشور خصوصاً تایلند زیاد بحث میشود؛ خصوصاً که «هاوایی» با این همه محتوای عجیب و غریب به پرده نقرهای رسید. البته پیش از این «خانم یایا» این پردهدریها را با حمید فرخنژاد انجام داده بود. اما چرا ساخته میشود در ادامه نگاهی به آن داریم:
سینمای ایران که طی یک دهه اخیر با انتقادات زیادی به جهت استفاده از لوکیشنهای محدود و بسته در فضاهای کلانشهرها مواجه شد، رویهای را برگزید تا هم مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند و هم پای مخاطبانی که شیفته گردشگری و جهانگردی بودند را به سینما باز کند.
فیلمبرداری فیلمهای کمدی در خارج از ایران راه حلی بود که از قضا برای سینما آورده مالی داشت. تنها دست مایه این فیلمها اما به زعم منتقدان، به تصویر کشیدن اختلافات فرهنگی ایرانیان با خارجیها برای خنده گرفتن از مخاطب بود.
تولید فیلمها در خارج از ایران که از دهه ۷۰ به این سو با فیلمهای آدم برفی، تجارت، بازمانده، از کرخه تا راین و .. شروع شده بود در سال های گذشته به سینمای کمدی راه یافته و به مطرب، مصادره، سگ بند و پارادایس و .. رسید.
کشورهایی چون چین، تایلند، اندونزی، ژاپن، کامبوج و.. به جهت دسترسی مناسبتر نسبت به کشورهای اروپایی و همچنین ارزانتر بودن، برای تولید این فیلمها انتخاب شدند. کشورهایی که گرچه با لوکیشنها و مکانهای متفاوت همراه هستند اما نقش پررنگی در داستان فیلمهای مذکور ایفا نکرده اند. جدیدترین فیلم ساخته شده در خارج از ایران نیز هاوایی است که در هنگکنگ فیلمبرداری شده و همچون دیگر فیلم های در این دسته، بهره چندانی از کشور محل تولید خود نبرده است.
«خانم یایا»؛ وقتی ایرانی از تفریح فرار میکند
درست یک سال بعد از ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا، کاهانی فیلمی ساخت که با حواشی زیادی روبهرو شد. خانم یایا که پیش تر به نام ما شما را دوست داریم خانم یایا نامگذاری شده بود، تنها فیلم کاهانی است که در آسیای شرقی فیلمبرداری شده. فیلمی با بازی رضاعطاران و حمید فرخ نژاد که گمان میرفت اثری کمدی باشد اما نه در اکران و نه در زمان پس از آن با استقبال مخاطبان مواجه نشد. مخاطبانی که با دیدن پوستر فیلم به دنبال تماشای فیلمی کمدی بودند با اثری مواجه شدند که میان کمدی صرف بودن و ارائه مفهوم به مخاطب دچار سردرگمی شده بود.کاهانی قصد داشته تضادی را میان دو باجناق مصرفگرا و تنپرور فیلم در تقابل با خوشگذرانیها و تفریحات موجود در کشورهای آسیای شرقی نشان دهد
پاتایا به عنوان شهر محل فیلمبرداری در این فیلم، لوکیشنی است که مانند بسیاری از لوکیشن های دیگر در آثار سینمای ایران تنها حضور دارد و نقشی در پیشبرد قصه ندارد. خانم یایا میتوانست در هر کجای جهان باشد و دو باجناق قصه را با چالش مواجه کند. هرچند میتوان انتخاب شهر پاتایا را از این رو نیز دانست که کاهانی قصد داشته تضادی را میان دو باجناق مصرفگرا و تنپرور فیلم در تقابل با خوشگذرانیها و تفریحات در کشورهای آسیای شرقی نشان دهد.
موضوعی که فیلمساز را به سانسوری خودخواسته میکشاند که هم در تلاش است دو باجناق را مشتاق لذت بردن از سفرشان نشان دهد و از سوی دیگر آن دو را به واسطه یک ترس بی پایه و اساس از هتل محل اقامت بیرون نمیبرد.
تمام آنچه از پاتایا در فیلم خودنمایی میکند جشن آب است که سنخیت دو خارجی نیز در آن مشخص نمیشود. دو باجنلاق فیلم به عنوان دو فرد خارجی به طور شگفتانگیزی در این مراسم شرکت داده میشوند که مراسمی کاملا منحصر برای تایلندیهاست. کاهانی در فیلمهای دیگر خود به سراغ کشورهایی چون کانادا و فرانسه رفته و این فیلم تنها فیلم بلند کاهانی در آسیای شرقی است.
«سگ بند»؛ تایلند همچنان پای ثابت
جذابیتهای بصری تایلند باعث ساخت فیلمهای ماندگاری در این کشور شده است. فیلم مردی با تفنگ طلایی و فردا هرگز نمیمیرد که هر دو از سری فیلمهای جیمز باند هستند، بخش های کمتر دیده شده و جذاب تایلند را در روایت فیلمها به کار میگیرند اما سینماگران ایرانی در این کشورها جز به سراغ لوکیشنهای محدودی همچون کافه، رستوران، کلاب، مسابقات زیرزمینی بوکس و.. نرفته اند و روایت فیلمها را مجزا از کشوری که در آن میگذرد، پیش برده اند.
مهران احمدی که در نخسیتن فیلم خود؛ مصادره، کشور ارمنستان را برای فیلمبرداری انتخاب کرده بود، در این فیلم کشور تایلند را برای تولید انتخاب کرد. روایت تکراری دو جوان برای کار که این بار تولید مواد مخدر است و گانگستربازی های فیلم قبلی احمدی داستان این فیلم را پیش میبرد. تایلند و باقی متعلقات آن نیز هیچ نقشی در فیلم ندارند.
سفرحج یا تایلند، دوگانه «چهار انگشت»
تهیه کننده خانم یایا در فیلمی دیگر، دوباره به تایلند رفته و این بار از زوج امیر جعفری و جواد عزتی بهره برده است. شمایل امیر جعفری در نقش حاج آقایی که سفر حج را به عنوان پوششی برای سفر تفریحی تایلند و کامبوج انتخاب میکند، روایت کلی این فیلم کمدی است. در این فیلم اما نسبت به خانم یایا لوکشین های بیشتری از کشور محل تولید پیش روی مخاطب قرار میگیرد.
تصویربرداری از معابد بودایی و تفاوت فرهنگی بینالادیانی، نقش متفاوتی در ایجاد ارتباط بین فرهنگها از طریق مدیوم سینما پیش چشم مخاطب میگذارد. اتفاق جدیدی که هرچند تاثیری در پیشبرد فیلم ندارد اما از مهمترین نقاط قوت این فیلم نسبت به دیگر فیلمهایی با لوکشین خارج از ایران محسوب میشود.
«راه آبی ابریشم»؛ آن سوی چین و تایلند
محمد بزرگنیا که به کارگردانی فیلمهای دریایی معروف است در آخرین فیلم خود به قرن چهارم هجری سفر کرد و داستان کشتی ادریس و سلیمان را دست مایه فیلمش قرار داد. این فیلم به واسطه مقطعی از تاریخ که روی آن دست گذاشته، فیلم را واجد لوکیشنهایی میکند که فیلم های دیگری که به سراغ تایلند و کشورهای آسیای شرقی رفتهاند، از آن برخوردار نیستند.
حضور در میان قبایل تایلندی و چینی، برگزاری جشن عروسی و آشنایی با فرهنگ این قبایل در کنار موضوع اصلی این فیلم از نکات مثبتی بود که فیلمبرداری این فیلم در لوکیشنهایی خارج از ایران به همراه داشت.
اندونزی در «خط استوا»
اگر در فیلمهای دیگر از این دست، بخشی از ماجرا در ایران میگذشت و بعد سفر به خارج اتفاق میافتاد، در این فیلم تمام ماجرا از تیتراژ ابتدایی در خارج روایت میشود. دوباره زوجی را داریم که ترکیب آن پیش از این دیده نشده بود؛ سیامک انصاری و فرهاد اصلانی. زوجی که یکی از آنها باید همچنان پایبند به عرف ایرانی و مذهبی بوده و دیگری سر و گوشش بجبند و مخاطب را با شوخیهای جنسی بخنداند.
در این فیلم نیز اختلافات فرهنگی و دینی و همین طور شوخیهای جنسی محملی برای شوخی و مزه پراکنی میشود و انتخاب سرمربی برای تیم ملی تنها دستاویزی برای سازندگان است تا محتوایی را به خورد مخاطب داده باشند.
تصویربرداری از هر لوکیشنی که امکان آن برای سازندگان فراهم بوده نیز تنها چیزی است که از کشور اندونزی در این فیلم به چشم میآید. بهره نگرفتن از فرهنگ مردم اندونزی در روایت فیلم و مکانهایی که نقشی در پیشبرد قصه داشته باشند، نیز از نقاط ضعف اساسی آن است.
«هاوایی»، حیایی و همان همیشگی
بهمن گودرزی پس از فیلمهای شیش و بش، ثبت با سند برابر است و چند فیلم بلند دیگر، دست به تولید سریالی زد که پیشتر لطیفی و نیک نژاد آن را کارگردانی کرده بودند. ساخت ایران ۳ پروژه ای بود که در بخشی از آن در کشور چین جلوی دوربین رفت. هاوایی البته پیش از آن در هنگکنگ تولید شده بود.
در این فیلم امیر جعفری پس از چهار انگشت و سگ بند در ادامه روند فیلمهای خارج از ایران، این بار در کنار امین حیایی قرار گرفت تا دوباره دو جوان با آرزوی مهاجرت، راهی خارج از ایران شوند. فیلمبرداری این فیلم در هنگکنگ انجام شده و سازندگان چین را برای تولید انتخاب کرده اند. در اینجا کشور چین با جاذبه های توریستی و گردشگری بسیار، در پس زمینه روایت فیلم قرار دارد و لوکیشن ها تنها نقش کارت پستالی در روایت دارند.
به نظر میرسد تنها برای نشان دادن جذابیتهای گردشگری یا دلایل اینچنینی، فیلمسازان به تایلند و از این دست کشورها نمیروند بلکه میخواهند از نام «پاتایا» و «تایلند» که حرف و حدیثهایی فارغ از اصلِ واقعیت این کشور وجود دارد بهره ببرند تا کاستیهای محتوایی و جذابیتهای سینماییاش را به این واسطه جبران کنند؛ وگرنه میتوانستند در همین کشور با این همه طبیعت و فضای بِکر، یک فیلم سینمایی و یا سریال خوب تولید کنند و نیاز به فرسنگها مسیر ندارد. اگرچه نیاز است ما فیلمهای محصول مشترک بسازیم اما نه به سبکِ هاوایی و سگبند.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید